به گزارش روابط عمومی سازمان بازرسی کل کشور، محمدحسین رجبی دوانی استاد و تاریخ‌پژوه کشورمان در این مراسم که با حضور رئیس، معاونین و کارکنان سازمان بازرسی کل کشور برگزار شد ضمن تبریک ایام‌الله فجر و پیروزی انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی ایران از نظر جهانی و بین‌المللی و از نظر مسایلی که در جهان اسلام بود، یک تحول بزرگ و بی‌سابقه‌ای را پدید آورد. بعد از رنسانس در اروپا چند قرن بود که غربی‌ها این‌گونه به جهان القا کرده بودند که رمز پیشرفت و عظمت غرب به خاطر جدایی دین از سیاست بوده است. آنان دین را یک امر خصوصی تلقی کرده و از عرصه سیاست و اجتماع به دور انداخته بودند. بعد از تحولاتی که در غرب پیش آمد، انسان‌محور قرار گرفت و خدا به حاشیه رانده شد و چون در اثر انقلاب صنعتی پیشرفت‌هایی به دست آورده بودند ثروت هنگفتی از ممالک مظلوم و مستعمره به دست غربی‌ها رسیده بود و توانستند از این طریق این طرز تفکر را در دنیا جا بیندازند که دین نمی‌تواند جامعه را اداره کرده و اساس سیاست قرار بگیرد. این اندیشه تا حدود زیادی به ممالک اسلامی نیز سرایت کرده بود. اما انقلاب اسلامی نه‌تنها مبنای تفکر غرب را به چالش کشید بلکه محکوم و باطل کرد.

این استاد دانشگاه و تاریخ‌پژوه کشورمان ادامه داد: در عصری انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و دین به عرصه سیاست و جامعه بازگشت که دنیا دچار بی‌دینی و لامذهبی بود. این در حالی است که در تاریخ هیچ‌گاه جوامع با بی‌دینی و لامذهبی مواجه نبودند. حتی پیامبران با چنین شرایطی روبرو نبودند. آنان با مذهبی‌های سفت و سختی مواجه بودند که دینشان فاسد بود نه این‌که بی‌دین باشند. اما عصر ما بود که دنیا دچار بی‌دینی بود و لامذهبی حاکم بود. یک شاهد گستره این بی‌دینی نظرسنجی بود که چند سال قبل انقلاب از سوی یک مؤسسه غربی درباره اعتقاد به معاد انجام شد. در این نظرسنجی بیش از هفتاد درصد گفته بودند که اصلاً معادی در کار نیست و همه‌چیز در این دنیا است. این در حالی است که اصول دین در تمام ادیان الهی یکسان و از حضرت آدم تا پیامبر اسلام اصول دین ثابت و معاد جزو اعتقادات تمام ادیان الهی بوده است. اما خدای غرب، اقتصاد و ثروت بود و به چیز دیگری فکر نمی‌کرد. در چنین شرایطی انقلاب اسلامی ایران دین را به عرصه سیاست و اجماع آورد و مبنای تفکر غرب را باطل کرد. انقلاب ما در تمام ممالک مسیحی و حتی خود آمریکا هم تأثیر گذاشت. کجا سراغ دارید رئیس‌جمهور آمریکا سخنان خود را با نام خدا آغاز کند. بوش پسر با تمام فضیحتی که داشت و دشمنی‌اش با اسلام علنی بود سخنان خود را با نام خدا آغاز می‌کرد و اعتقاد مذهبی خود را به رخ می‌کشید و این تأثیر انقلاب اسلامی است. بگذریم از کلیساهایی که به تأثیر انقلاب اسلامی، انقلابی شدند.

وی افزود: در عالم اسلام هم فرقتین سنی و شیعه یعنی دو فرقه بزرگ مسلمان که اکثریت قاطع با اهل تسنن است تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفتند. اهل تسنن از دیرباز معتقد بودند که جانشین پیامبر(ص) رهبر جامعه است. لذا کسانی که روی کار آمدند را خلفا معرفی می‌کنند. برای اهل تسنن خلفای راشدین که جای خود دارد، حتی خلفای اموی و عباسی را مشروع می‌دانستند و امروز در کتاب‌های درسی رژیم سعودی می‌نویسند «امیرالمؤمنین یزید بن معاویه رضی‌الله‌عنه». یا حتی بعضاً به امام حسین(ع) ایراد می‌گیرند که چرا در برابر خلیفه و رسول خدا یعنی یزید ایستاد و خود را به کشتن داد. از نظر آنان هرکسی که اسما مسلمان باشد و حتی با قدرت نظامی بر مسلمانان سیطره پیدا کند و مردم با او بیعت کنند، خلیفه است. این خلافت بعد از آخرین خلیفه عباسی از بین رفت و اهل تسنن احساس حقارت پیدا کرد. بعداً امپراطوری عثمانی شکل گرفت که آنان نیز ادعای خلافت کردند. گفتند ما خلیفه رسول‌الله هستیم. ولی این ادعا برای جوامع اهل تسنن قابل‌قبول نبود چراکه بر اساس حدیثی از حضرت پیامبر(ص)، جانشینان ایشان باید از قریش باشند. اما عثمانی‌ها ترک‌های مهاجر بودند. بنابراین عثمانی‌ها یک نسب‌نامه جعل و ادعا کردند که از نسب قریش هستند ولی بااین‌حال بسیاری از اهل تسنن نپذیرفتند که آنان از قریش هستند. به هر صورت همان خلافت نیم‌بند و زیرسؤال عثمانی هم در جریان جنگ جهانی اول از بین رفت و با کودتای آتاتورک خلافت را الغاء کرد. لذا از آن زمان تا امروز یک احساس حقارت عجیبی در عالم تسنن جریان داشت.

رجبی دوانی تصریح کرد: از سوی دیگر شیعه معتقد است رهبری جامعه، شأن امام معصوم(ع) است و لا غیر. اگر امام حضور داشته باشد و کس دیگر بر مسلمانان حکومت کند ولو آنکه عدل را پیاده کند سلطان جاعل خوانده می‌شود. در غیبت امام این شأن به نائب او می‌رسد و نائب امام فقط می‌تواند بر مردم حکومت کند. در عصر غیبت اگر کسی شیعه باشد و بخواهد به اهل‌بیت خدمت کند اگر به قدرت هم برسد ولی‌فقیه جامع‌الشرایط نباشد سلطان جاعل است. نمونه‌های آن را در آل‌بویه و حتی صفویه داشتیم. در این دو دوره درخشان هرچند خدمات بسیاری به اسلام و تشیع شد ولی این حکومت‌ها نیز جاعل بودند. چون در رأس آن حکومت‌ها، فقیه جامع‌الشرایط نبود، بنابراین حکومتش جاعل است.

وی با اشاره به اینکه بعد از رحلت حضرت پیامبر(ص) تا انقلاب اسلامی هرگز حاکمیت ولایت پدید نیامد، ‌خاطرنشان کرد: چراکه اگر ولایت بخواهد بر جامعه حاکم شود نیاز به دو مؤلفه است؛ یکی رهبر و دوم پذیرش این ولایت از سوی مردم. 250 سال یعنی از آغاز سال 11 هجری تا 260 که غیبت امام عصر(عج) اتفاق افتاد 11 حجت برگزیده خدا حضور داشت، بنابراین عامل اول وجود داشت ولی عامل دوم وجود نداشت. مردم قابلی که ولایت را شناخته و مطیع او باشند و به سمت ولی‌فقیه بروند، نبودند. همچنین در برخی دوره‌ها داشتیم علمایی که می‌توانستند حکومت را تشکیل دهند ولی مردمی نبودند تا مطیع ولایت‌فقیه باشند. گاهی اوقات مردم بودند و عالم و فقیهی که این جرأت و جسارت داشته باشد که رهبری مردم را به دست بگیرد، وجود نداشت.

این استاد تاریخ ادامه داد: بنابراین در عصر انقلاب اسلامی بود که هر دو عامل وجود داشت. مردمی که امام خمینی(ره) را ندیده بودند، جوانانی که به قول امام یا به دنیا نیامده یا شیرخوار بودند، در انقلاب 57 به اطاعت از رهبری برخواستند. من معتقدم از این حیث ارزش انقلابی که امام کرد، از حوادث صدر اسلام مهم‌تر است. پیامبر اکرم(ص) نیز انقلاب عظیمی را پدید آورد و مشرکانی که در فساد غوطه‌ور بودند را هدایت کرد ولی تمام آنان پیامبر(ص) را شناخته و با ایشان حشرونشر داشتند ولی بعضاً مردم انقلاب اسلامی حتی امام خمینی(ره) را ندیده بودند و این اوج ولایت مداری و بصیرت مردم ما است.

وی با بیان اینکه هر آنچه نظام ولایت را تقویت کند، عبادت و تکلیف شرعی است، ‌افزود: حضور در انتخابات در تمامی نظام‌ها، یک تکلیف ملی است ولی در نظام ما یک تکلیف شرعی هم است.

این استاد تاریخ افزود: اگر شما در سازمان بازرسی کل کشور بتوانید جلوی فساد را گرفته و با مفسدان برخورد کنید، عبادت بزرگی انجام داده‌اید. چیزی که نظام ولایت را آسیب می‌رساند همین فساد‌ها است. امیرالمؤمنین(ع) وقتی در خطبه شقشقیه خلفا را نقد می‌کند وقتی به خلیفه سوم می‌رسد روی مفاسد اقتصادی دست گذاشته و می‌فرماید «او(و دودمان پدری او) چون شتری که گیاه تازه بهار را با ولع می‌خورد به غارت بیت‌المال دست زدند».